فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 14 سال و 8 روز سن داره
فریمافریما، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

فاطمه زهرا وفریماقلب بابایی

بیماری

    سلام دخترکوچولوماالان یه هفته است که دچار اسهال استفراغ وتب شده وروز به روز داره ضعیف تر میشه هرچی بوده براش درست کردم دادم به خوردش دکتر هم بردمش ولی اصلا حالی نداره میگن مال دندوناشه آخه این چه دندونیه که میخواد دربیاد واسه  اولیش هم تقریباهمینجور بود ولی یه چی میخورد الان هیچی نمیخوره دیگه نمیدونم چکارش کنم براش دعاکنید بچم نصفه شده مدام میخندید الان مدام گریه میکنه   اینم عکس قبل وبعد از مریضی           ...
6 شهريور 1395

دومین دندان

  سلام  وسلام صدتا سلام.     دخترکوچولو ما افتاده روی غلتک وداره یکی یکی دندون در میاره .دومین مروارید دختر گلم در روز ۵مرداد که دقیقا نه ماه ونه روزه شد در اومد وخانم خانمای ما فاطمه زهرا گلی هم طی این مدت همراه فریما دندونای آسیاییش سرزدن وانگار بااولین مروارید فریما آخرین مرواریدهای فاطمه زهرا در اومدن دخترای گلم مرواریدهاتون مبارک امیدوارم لبتون همیشه خندون باشه ودندوناتون سلامت     ...
6 مرداد 1395

اولین دندان

    فریماجان   نه ماهگی واولین مرواریدت مبارک  خانم کوچولو ما بالاخره بعد از نه ماه اولین دندونش در اومد بیچاره دخترم از ۴ماهگی هر بار که سرما میخورد وتب میکرد میکفتن مال دندوناشه خخخخ خلاصه بعد ازاین همه اذیت شدن روزی که نه ماهش سد دندونش در اومد ومنم کلی ذوق کردم.فقط یه مشکل به شیطونیاش اضافه شدواونم گاااااز گرفتنه.هرچی هم که میخواد میگه م م م  یعنی مال منه بهم بدین یه دعواگره به تمام معنا   ...
27 تير 1395

حادثه

  سلام   روز۱۴تیر فاطمه زهرا رفت لیوان بیاره که ناگهان داد زدمامان شکست گفتم اشکال نداره دستت نبره دوباره دادزد مامان خون تا دویدم دستشو نگاه کردم منم صدازدم شهاب دستش پاره شده وزدم زیرگریه نمیدونین چه حالی داشتم تمام بدنم میلرزید منو فاطمه زهرا هردو گریه میکردیم باباش هم هول شده بود نمیدونست چکار کنه تا اینکه عمه وعزیزش رو صدازدیم اونام ترسیدن بیچاره ها سریع اومدن بالا گفتن ببرینش بیمارستان وما اون موقع فهمیدیم باید چکار کنیم خخخخخخ خوب خیلی ترسیده بودیم فریما رو گذاشتیم پیش عزیزش وبا عمه اش وباباش بردیم بیمارستان ودست بچه نادون ۷تابخیه خورده وباید دوهفته همینجوربمونه اینم فریما شکمو وعشق وایسادن ...
18 تير 1395

نیمه رمضان

  جشن نیمه ماه رمضان  خونه باباجون کمال بودیم ومثل هرسال جشن بزرگی برگذارشد که همه جمع بودند وماهم با دختر کوچولو که خیلی شیطون شده وشکمو مشکل داشتیم هرچی که میبینه میخواد بخوره مثل ذره بین یا بهتره بگم جارو برررررقی،خلاصه خیلی شیطونه فاطمه زهرا بیچاره ازدستش آرامش نداره مدام چنگش میزنه یاموهاشو میکشه،مبخواد همه جا وایسه که تعادل نداره میخوره زمبن سروع مبکنه گریه کردن عشق وایسادنه خخخخخخخ   این هم به سری عکس از آخرشب   ...
11 تير 1395

پاسخ دوستان

      سلام   ازاینکه دوستان عزیز به ما سر میزنن ونظر میدن ممنونم،پاسخ به نظر مامان حلما جون که پرسیدن چرا سر بچه رو کچل کردین راستش فریما پشت سرش موهاش زیخته بود وهرچی منتظر موندیم درنیومد وبخاطر همین سرش رو کچل کردیم ودلیل دیگه هم این بود که موهای بچه رو اگه بتراشیم هم ریشه موهاش محکم تر میشه وهم وقتی که بزرگتربشه موهاش پرترمیشن فاطمه زهرا بچگیس کلا کچل بودولی الان خیلی پرترشدن، یابقول باباش میگه خواستم بچه ام مزه سربازی رو بچشه خخخخخخ  
9 خرداد 1395