حادثه
سلام
روز۱۴تیر فاطمه زهرا رفت لیوان بیاره که ناگهان داد زدمامان شکست گفتم اشکال نداره دستت نبره دوباره دادزد مامان خون تا دویدم دستشو نگاه کردم منم صدازدم شهاب دستش پاره شده وزدم زیرگریه نمیدونین چه حالی داشتم تمام بدنم میلرزید منو فاطمه زهرا هردو گریه میکردیم باباش هم هول شده بود نمیدونست چکار کنه تا اینکه عمه وعزیزش رو صدازدیم اونام ترسیدن بیچاره ها سریع اومدن بالا گفتن ببرینش بیمارستان وما اون موقع فهمیدیم باید چکار کنیم خخخخخخ خوب خیلی ترسیده بودیم فریما رو گذاشتیم پیش عزیزش وبا عمه اش وباباش بردیم بیمارستان ودست بچه نادون ۷تابخیه خورده وباید دوهفته همینجوربمونه
اینم فریما شکمو وعشق وایسادن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی