نوروز
سلام ببخشید دیر به دیر میام اخه مامانم باید بنویسه اونم وقت نمیکنه حالا تا جایی که یادمون باشه براتون مینویسم
اول سال نوتون مبارک امیدوارم سال خوبی رو اغاز کرده باشین
امسال برای ما با سالهای دیگه فرق داشت اخه ماامسال یه نی نی دیگه تو راه داریم بخاطر همین مامانم وقت نداره
اینم هفت سین منو نی نی کوچولومون
مثل همیشه بابام امسالم بیشتر سر کار بود وما جایی نرفتیم فقط شنبه سال با عمو شجاع وعمه رفتیم اطراف باغ گردی اخه باباجون با عزیز رفته بودن بندر عباس عمه شده بود ابجی من همیشه پیش من بود من خیلی خوشحال بودم
یه روز بابام بیکار بود گفت بریم گردش که وقتی ما برای رفتن اماده شدیم هوا بارونی شد ومجبور شدیم بریم خونه باباجون سید داوود اخه اونام خودشون نبودن خونه رفته بودن خونه خاله صدیقه بندر ولی مارفتیم اونجا کلی چهارتایی خوش گذروندیم بعدعصر باخاله های مامانم رفتیم بیرون واونجام کلی با بچه ها بازی کردم.درعوض سیزده بدربابابام وباباجونمو عمه ها وعموها رفتیم دولت اباد باغ عموی بابام اونجام کلی بازی کردم وخوش گذروندم