سال نو مبارک

دلهای پر مهرمان را به روزهای سبز و زیبای بهار پیوند میزنیم و شادی را برای یکدیگر به ارمغان میاوریم …
سال نو مبارک

اینم عکس سفره هفت سین خودم تنها

سلام

مااومدیم خوش اومدیم اینبارباکل فروردین اومدیم

موقع سال تحویل باباشهاب سرکاربود من ومامانم رفتیم خونه باباجون کمال بعدازسال

 تحویل محمدمهدی بامامان وباباش اومدن اونجابرای تبریک سال منم سال روبه همه تبریک گفتم وبه بابام

هم زنگ زدم تا7فروردین بابام سر کاربودمنو مامانم همراه باباجون وعزیزوعمه سمانه بدیدن عیدمیرفتیم

بهزادباباباجونش وعمویش رفته بودن شیرازروزشنبه سال هممنومامانم باباباجون کمال اینهارفتیم توی باغ

خیلی بامحمد آب وتوپ بازی کردیم خیلی هم خوش گذشت.

روزششم فرودین  دختر خاله ام ریحانه کوچولو بدنیا اومد واز روز بعدش استراحت بابام شروع شد وما به دیدن  عمه ها وخاله ها وبابا جون ومامان جون واقوام رفتیم .

روزدهم به عمه ها وعموها وباباجون رفتیم طرف حاجی اباد واونجا یه نهر اب بود که من محمد وبهزاد کلی اب بازی وتوپ بازی کردیم وکلی خوش گذروندیم تا غروب

روز سیزده بدر بهزاد با خانواده باباش رفتن پاریز ومحمد هم با خانواده مامانش رفتن واسه گردش منم با باباجون وعزیز وعمه رفتیم توباغ کلی بازی کردیم وکلی خوش گذشت.

روز پانزدهم شب عید ریحانه کوچولو بود ولی بابام سر کار بود.

هفته بعدش رفتیم پاریز توی خونه باغ اقا پرهام وبعد رفتیم تو یه باغ قشنگ  وتاب بازی کردیم ومن ومحمد وبهزادرفتیم روی درخت عکس گرفتیم خلاصه کل فروردین رو گشتیم.

وقرار 21 اردیبهشت برای تولدم که 23 هست بریم مشهد با باباجون وعزیز منتظرم باشید

ماکه رفتیم نگران خوش به حال دیگران