تولدعمه
تولدعمه بودازصبح زودبامامان ساره رفتیم خونه باباجون کمال کمک بریم میز خوشکلی برای عمه چیدیم من همش مرقصیدم خسته هم میشدم گریه میکردم میگفتم مامان خوابم میاد عصرمهمانهایکی یکی آمدندخیلی خوب بودخوش گذشت من بابهزادکوچولوومحمدمهدی کنارعمه عکس میگرفتیم مرقصیدیم مواظب بهزادبودم که دست توکیک نکنه عمه کیک بریدماهم دست زدیم عمه صدساله شی اخه من عمه رو خیلی ذوست دارم اینم عکس ...
نویسنده :
عمه ومامانی
22:36